جنبش مشروطه، جنبش مشروطهخواهی یا جنبش مشروطیت
مجموعه کوششها و رویدادهایی در نظر و عمل است که برای محدود شدن اختیارات پادشاه در نظام سلطنتی ایران و نهادینهسازی حقوق اساسی مانند آزادی فردی، عدالت قضایی و حاکمیت قانون آغاز شد و به تغییر نظام سیاسی ایران از پادشاهی مطلقه به پادشاهی مشروطه منجر شد. این جنبش از نیمه دومِ سدهٔ سیزدهم خورشیدی شروع شد و میتوان مرداد ۱۲۸۸ را زمان پایان آن دانست. با وجودی که جنبش مشروطه موفق شد نظام سیاسی ایران را برای مدت طولانی تغییر دهد اما به اعتقاد سهراب یزدانی تغییر بنیادینی در نهادهای سیاسی و اجتماعی به وجود نیاورد؛ چراکه اقتدار سیاسی و اقتصادی طبقه حاکم، همچنان بر جای ماند و ادارهکنندگان کشور، جز در چند مورد محدود و استثنایی، همان وابستگان به نظام کهن بودند.
اگرچه ریشههای فکری مشروطهخواهی به سالهای قبل بازمیگردد که ایرانیانی به واسطهٔ تحصیل یا تجارت در اروپا، با مظاهر پیشرفت در غرب آشنا شدند و تلاش کردند به نحوی حاکمان ایران را مجاب به اصلاحات و مردم ایران را بیدار نمایند، اما نخستین جرقهٔ این جنبش در در ۲۱ آذر ۱۲۸۴ زده شد که علاءالدوله، حاکم تهران چند تن از تاجران خوشنام تهران را به خاطر افزایش قیمت قند، مجازات بدنی کرد. در پی این جرقه، سلسلهای از اعتراضات و بستنشینیها به رهبری دو مرجع تقلید سرشناس تهران، سید محمد طباطبایی و سید عبدالله بهبهانی شکل گرفت که به نام انقلاب مشروطه شناخته میشود. دستاورد این انقلاب، امضای فرمان مشروطیت به دست شاه وقت ایران؛ یعنی مظفرالدین شاه، تشکیل مجلس شورای ملی و تدوین قانون اساسی مشروطه بود. پیروزی انقلاب مشروطه، فضای آزادی ایجاد کرد که در آن روزنامهنگاران و واعظان مشروطهخواه، احزاب و انجمنها نقدهای تندی به سنتهای قدیمی، اصحاب قدرت و شخص محمدعلی شاه —که با درگذشت پدرش به مقام شاهی رسیده بود — وارد میکردند. در مقابل، گروهی از روحانان شیعه، که به مشروعهخواهان شهرت پیدا کردند، با اصول متعددی از قانون اساسی از جمله آزادی و حاکمیت قانون مخالفت کردند. در سال ۱۲۸۶، تعدادی از علمای تهران و در راس آنها شیخ فضلالله نوری در نامهای به محمدعلی شاه نوشتند که مجلسی که با الگوبرداری از قوانین پارلمانهای اروپایی تشکیل شدهاست، با قواعد اسلامی منافات دارد و ممکنالجمع نیست. پس از چند بار اقدام ناموفق برای انحلال مجلس، محمدعلی شاه که در ۹ اسفند ۱۲۸۶ از یک سوءقصد جان به در برده بود، در روز دوم تیر ۱۲۸۷ دستور حملهٔ نظامی به مجلس و دستگیری سران مشروطهخواه در تهران و شهرهای دیگر را صادر کرد. اگرچه او در بیانیهای اعلام کرد که قصد دارد در آینده مجلس جدیدی را تشکیل دهد، اما این وعده به نظر بسیاری از مشروطهخواهان واقعی نبود و مقاومتهای جدی در تبریز، گیلان و اصفهان شکل گرفت که با حمایت مراجع تقلید در نجف و روشنفکران تبعیدی در اروپا و عثمانی همراه شد. مشروطهخواهان عاقبت توانستند با فتح تهران، محمدعلی شاه را برکنار و نظام مشروطه را احیا کنند.